ریحانه زن زیبا یی که شب روز قتل همسرش به عنوان برده محمد به حرمسرای او رفت و دق مرگ شد.
در جریان واقعه قتل عام مردان طایفه بنی قریظه و اسارت زنان و فرزندان آنها و تصاحب اراضی, اموال و دارایی آنان, هنگامی که زنان و فرزندان اسیر شده طایفه بنی قریظه را از جلوی محمد بن عبد الله پیامبر اسلام عبور می دادند ,چشم وی به دختر جوان زیبایی افتاد که "ریحانه" نام داشت و تصمیم گرفت او را به همسری برگزیند و به اعضای حرمسرایش اظافه کند ......
کوروش بزرگ و محمد ابن عبدالله، نوشته دکتر مسعود انصاری صفحه 149و 150
خدا را شکر که صاعقه به ماتحتت نخورد.:)
پاسخحذفسلام
پاسخحذفمن مطالبي غير از اين ديدم. احساس ميكنم حس ناسيوناليستي دكتر انصاري قضاوت صحيح رو از ايشان گرفته و با بغض قلم فرسايي كردند .
خوب شما متاسفانه دروغ می فرمایید ، همین تاریخ طبری که البته تمام روایتهایش هم قابل استناد نیست و اشکالات زیادی در آن مشاهده می شود جلد سوم در صفحه 1091تا 1092 این مسئله را تا حدودی شرح داده و اصلا پیامبر این خانم را آزاد کرده و بعدها به میل خودش اسلام می پذیرد و همسر پیامبر می شود ، مراجعه نمایید به تاریخ طبری همان صفحات ،چون متن تصویری بود نتوانستم این جا درج کنم در ضمن تنبیه و مجازات یهودیان خائن بنی قریضه حقی بود برای مسلمانان که به آن رسیدند و خیلی هم بجا بود . و آخر اینکه شما اسلام ستیزان همیشه به این صورت می خواهید تاریخ را تحریف و از آن سوء استفاده نمایید ، چون متاسفانه مریض هستید و نمی خواهید هدایت شوید .
پاسخحذفحیفه یکبار دیگه این بخش از نظر آقامصطفی را نخونیداز دستتون میره "...تنبیه و مجازات یهودیان خائن بنی قریضه حقی بود برای مسلمانان که به آن رسیدند و خیلی هم بجا بود..."
پاسخحذفآقاي مصطفي، متاسفانه اين شماييد كه دروغ ميگوييد!حتماً با خود فكر كردهايد كسي به تاريخ طبري دسترسي ندارد و يا حوصله مراجعه به آن را ندارد كه اين اراجيف را بافتهايد! ،طبري در هيچ جا نگفته كه پيامبر ريحانه را آزاد كرد و در هيچ جا هم نگفته كه به ميل خودش اسلام پذيرفت يا از سر اجبار؟! من هم به تصوير اين كتاب دسترسي دارم اما زحمت نوشتن آن را در اينجا به خود ميدهم تا كه آن كه بايد رسوا شود، بشود!
پاسخحذف... "و چنين بود كه پيمبر از زنان اسير قوم، ريحانه دختر عمروبن جتانه را كه از طايفه بنيعمر و بن قريظه بود براي خويشتن برگزيده بود و تا هنگام وفات به نزد پيمبر بود، پيمبر به او گفت مسلمان شود و بردگي شود، اما ريحانه گفت: اي پيمر خدا مرا در ملك خويش نگهداري براي من و تو آسانتر است. و همچنان بر يهوديگري باقي ماند و پيمبر از او كناره گرفت و آزرده خاطر بود. يك روز كه با ياران خود نشسته بود از پشت سر صداي پايي شنيد و گفت: اينك ثعلبة بن سميه آمده به من مژده دهد كه ريحانه مسلمان شد. و همان دم ثعلبه بيامد و گفت : اي پيامبر خدا ريحانه اسلام آورد. و پيمبر از اين خبر خوشدل شد."
این آقا، این کتاب رو با بغض نسبت به پیامبر اسلام و حس وطن پرستی شدید نوشته، این کتاب ارزش علمی نداره، بیشتر شبیه رمان هست تاکتاب تاریخی.
پاسخحذفدر ضمن نویسنده این کتاب و وبلاگ چیزی از اسلام نیمدونند. اکثر این آقایان و خانم ها از اسلام متنفر هستند، بعد در طول تاریخ به دنبال نقاط سیاهی میگردند (که اصلا مضخص نیست وجود دداشته یا نداشه، یا همینطور بوده که در کتابها اومده یا نه) تا فقط نفس خودشون رو در تنفر از اسلام ارضا کنند و چون همیشه یک احتمال بیسار بسیار ضعیف در ذهنشون خطور میکنه ...
احتمال بسیار ضعیف در ذهنشون خطور میکنه که نکنه مسلمانها بر حق باشند، از این راه (تمسک به نقاط مبهم تاریخ) اون ندای درونشون رو خفه میکنند. اون کسی اسلام رو میفمه که نیمه های شب از بستر گرم و نرمش بلند میشه تا با خدای خودش راز و نیاز کنه، اونی که نیمه شب ها فراز های دعای ابوحمزه ثمالی رو با اشک و آه و با امید به رحت خدا به زبون میاره که:
پاسخحذفاّینَ سِتْرُکَ الجَمیل ؟
این عفوک الجلیل ؟
این فرجک القریب ؟
این غیاثک السریع ؟
این رحمتک الواسعه ؟
این عطایاک الفاضله ؟
این مواهبک الهنیئه ؟
این صنائعک السنیه ؟
این فضلک العظیم ؟
این منک الجسیم ؟
این احسانک القدیم ؟
آیا هیچ وقت شده داستان "اذهبوا فانتم الطلقاء" رو بنویسید؟ آیا شده رفتار پیامبر با اون شخصی که روی سرش شکمبه گوسفند میریخت رو بنویسید؟ خوبه یک نگاه به سوسک ها بندازید، اونها هم در میان تمام پاکی ها و خوبی ها همواره به دنبال کثافات و نجاسات هستند.
پاسخحذفآقاي جواد
پاسخحذفكاش ميتوانستي كمي تعصب را به كنار بگذاري و با تعقل و به دور از جانبداري قضاوت كني. البته دركت ميكنم ، چون زماني خودم مدافع سرسخت دين و اسلام بودم.
اولاً من مطلب بالا رو در جواب آقاي مصطفي كه دروغي را به تاريخ طبري بسته بود نوشتم والا خوب ميدانم كه نوشته هاي تاريخ طبري هم به اين جهت كه او يك مسلمان دوآتشه بوده اصلاً معتبر نيست و داستانهايي شبيه به همين داستاني كه در بالا گفتهاي در مدح غلوآميز پيامبر زياد دارد . البته طبري به واسطه اينكه در قرون ابتدايي اسلام ميزيسته و هنوز سالهاي زيادي از زمان پيامبر نميگذشته ، بالقاعده نميتوانسته زياد از اين داستانهاي غلوآميز سرهم كند و به هر حال مجبور بوده بعضي از حقايق مشهود را هم بنويسد. و البته به همين دليل هم از طرف مسلمانان متعصب زمانه بعد از خودش مورد هجمه قرار ميگيرد.
دوم اينكه من بالشخصه هيچ تنفري نه از اسلام و نه از هيچ دين ديگري ندارم و ميدانم كه دين هم جزئي از سير تكاملي انسان بوده كه البته ديگر تاريخش در حال اتمام است چراكه انسانها در دنيا ازطرفي بسيار آگاه شدهاند و از طرف ديگر نيازشان به دين در حال دگرگوني است و ديگر از تعصبات بيجاي پيروان خطرناك اديان به نسبت قرون گذشته چيزي باقي نمانده. و انسانها در حال پيدا كردن راههايي با كاركرد آرامشبخش و آگاهي دهنده به جاي دين براي خود ميباشند.. و من بالشخصه از زماني كه تعصب ديني را به كناري نهاده ام آرامشي بس زياد يافته ام.
با سلام به عزيز صاعقه به سر خورده ، من عضو بالاترين نيستم ، اما خيلي دلم ميخواهد عضو بشم. لطفاً اگر امكان دارد يك دعوتنامه براي من بفرستيد.
پاسخحذفقبلاً از شما متشكرم .. اين هم ايميلم :
nikkerdar.siamak@yahoo.com
البته مطمئناً اين اسم مستعاره !
از این کثافت کاری ها متاسفانه محمد زیاد انجام داده.خدا لعنتش کنه
پاسخحذفدوستان این کتاب رو هم مطالعه کنید به درد همه می خوره !
پاسخحذفازواج رسول الله نوشته دکتر امیر حسین خنجی
http://www.irantarikh.com/tarikh/ommahaat.pdf
دوست گرامی، آقای ebaycenter
پاسخحذفاین شما هستی که متعصبانه برخورد میکنی، اگر با تمام ادیان مشکل داری چرا جانبدارانه مطلب مینویسی؟ شما نمیتونی منکر بسیاری از رفتارهای پیامبر اسلام و ائمه بشی! برای مثال چطور میتونی منکر اون داستان اطعام یک یتیم و یک اسیر و یک فقیر در سه روز متوالی توسط خانواده علی بن ابی طالب و در حالی که همه در اون خونه گرسنه بودند و روزه دار هم بودند بشی؟
این که شما با ادیان مشکل دارید یک بحث جداست و توهین بر اساس اون دسته از حوادث تاریخیای که به شدت در هاله ای از ابهام قرار داره بخث دیگری. در ضمن اینکه شما فکر میکنی دین بخشی از تکامل بشر بوده نظر شماست، درست یا غلطش نیاز به دلیل داره وگرنه هر نظری میتونست بخشی از علم باشه!
ملت ایران بیدار شو، افتخار به استعمار اسلامی نكن، افتخار نیست، شرم است
پاسخحذف